دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620090517مقابله با تروریسم در پرتو سیاستهای اتخاذی جمهوری اسلامی ایران202757FAحسینشریفی طرازکوهیدانشگاه امام حسین (ع)علیشبستانیJournal Article20131109مقالهی پیشرو، با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر دادههای عینی- تاریخی و استفاده از منابع کتابخانهای و فضای مجازی نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهایی است که پدیدهی تروریسم با امنیت ملی و بینالمللی آن پیوند خورده و همواره از تروریسم آسیب دیده؛ در عین حالی که از ابزارهای نظامی و تاکتیکی در کوتاه مدت برای مقابله با مظاهر تروریسم بهره گرفته، سیاستهایی را اتخاذ نموده است که بتواند در بلند مدت از بهوجود آمدن اقدامات تروریستی پیشگیری و عوامل بهوجود آورندهی اقدامات تروریستی را مهار نماید. همچنین ضمن اشاره به اینکه که جمهوری اسلامی ایران در پرتو صلح عادلانهی جهانی برای مقابله با تروریسم، سیاست جهان بدون تروریسم را مطرح و در این زمینه هم پیشقدم بوده و این رویکرد را به جهانیان ارائه نموده است.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620140818مجله سیاست دفاعی شماره 76202758FAمجلهسیاست دفاعی 76Journal Article2014081876دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620090517سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران در قبال مبارزه با تروریسم202759FAسعیدحکیمیهاJournal Article20131109در نتیجهی فرایند جهانیسازی وگسترش فناوری، تغییرهای قابل توجهی در ماهیت و میزان جرایم بینالمللی در حال ایجاد است. بهعنوان نمونه، اوایل قرن بیستویکم تهدیدهای جهانی جدید پدیدار شد. حملات 11سپتامبر 2001 به ایالات متحده امریکا، چالش تروریسم بینالمللی را آشکارا نشان داد. شورای امنیت سازمان ملل متحد در اجرای مفاد منشور ملل متحد و بهمنظور جلوگیری از تأمین مالی تروریسم، غیرقانونی کردن جمعآوری پول برای چنین مقاصدی و مسدود کردن داراییها و منابع مالی تروریستها، قطعنامههایی فراگیر را صادر کرد. این شورا فصل جدیدی در فرایند مبارزهی جهانی علیه تروریسم بینالمللی گشود و به موجب قطعنامهی 1373 تعهداتی برای تمامی اعضای سازمان ملل متحد در نظر گرفت. از جملهی این موارد، تضمین دولتها در جرمانگاری اعمال تروریستی در قوانین و مقررات داخلی خود بهعنوان اعمال مجرمانهی مهم و در نظر گرفتن مجازات متناسب برای آنها میباشد. در مجموعهی حقوق کیفری ایران، عنوان مجرمانهی مستقلی برای تروریسم پیشبینی نشده است. از این رو، دولت ایران پیشنویس لایحهی «مبارزه با تروریسم» را در تاریخ 15/9/1382 به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد، اما عملاً هیچگاه در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار نگرفت. ممکن است چنین تصور شود که با وجود عنوان مجرمانهی «محاربه» و عناوین مشابه در قانون مجازات اسلامی و سایر قوانین متفرقهی خلأ قانونی در این زمینه وجود ندارد. موضوع مورد بررسی در این مقاله این است که تروریسم در کشور ایران و سایر کشورها از چه سابقهای برخوردار است و در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران فارغ از الزام بینالمللی چه سیاستی در مقابله با تروریسم پیشبینی شده است و اصولاً سیاست جنایی در این خصوص وجود دارد یا خیر؟ و آیا بهرغم وجود عناوین مجرمانهی سنتی نیازی به جرمانگاری تروریسم در حقوق کیفری ایران وجود دارد؟دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620131109نقدی بر مبانی نظری و عملی سیاست ضدتروریستی آمریکا202760FAروح ا...قادریکاظمذوقی بارانیJournal Article20131109بدون تردید فهم مسألهی تروریسم به مثابه یک متن را نمیتوان جدا از بافتار[1]، ساختار و نظامی که حاکم بر جهان است مورد مطالعه قرارداد. آنچه تنور فعالیتهای تروریستی را تاکنون گرم نگه داشته، تبعیضهای محسوس و معیارهای دوگانه (و بعضاً چندگانه) در جامعهی جهانی نسبت به برخی جوامع و فرهنگها است که این امر خود زمینه و بستری را برای پرورش و تکثیر –افقی و عمودی- عقدهها و عقیدههای تاریخی تروریستها و حتی انحراف افکار عمومی به سمت حمایت از اقدامات تروریستی فراهم میآورد. از این دیدگاه «تروریسم برایند انباشت عقدهها و عقیدههای سرکوب شده تاریخی است». فرضیهی اصلی و در واقع چارچوب نظری انتقادی این مقاله این است که پیروی محض از سیاست ماکیاولیستی که برای رسیدن به هدف، استفاده از هر ابزار و شیوهای را (با تأکید بر میزان هزینه- فایده) تجویز مینماید، باعث تضاد و تعارض میان ارزشها[2] و منافع[3] آمریکایی در سیاستهای خاورمیانهای و بینالمللی به طور اعم و راهبرد مبارزه با تروریسم به طور اخص شده است. به عبارت دیگر، منطق نظام سرمایهداری (حاکمیت مطلق پول، سود و سرمایه)، گفتمان سیاست قدرت[4]، و اصل اصالت لذت[5] (بیشترین میزان لذت برای بیشترین افراد)، اولویت منافع بر ارزشهای غربی و آمریکایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و ... را اجتنابناپذیر و قطعی نموده است. درست به همین دلیل است که شیوهی کنونی مبارزه آمریکا با تروریسم پیش از آنکه معطوف به شناخت و مقابله با علل و ریشههای واقعی تروریسم باشد، معطوف و متمرکز بر مبارزه - نظامی و غالباً یکجانبهگرایانه- با معلول تروریسم است. چارچوب نظری درک سیاست ضدتروریستی آمریکا، مبتنی بر آموزههای سازهانگارانهی الکساندر ونت و نئورئالیسم کنت والتز در خصوص «برساختگی تهدید به مثابه ضرورتی هویتساز» است و همچنین آرای و اندیشههای فوکو، چامسکی، هانتینگنون در این خصوص مورد اشاره و تحلیل قرار خواهد گرفت. روش تحقیق در این مقاله، تحلیلی –تاریخی[6] و توصیفی- تبیینی[7] با استفاده ترکیبی از حوزهها و مفاهیم میانرشته ای در رشتههای مطالعات استراتژیک، تجزیه و تحلیل سیاست خارجی و سیاست تطبیقی و سیاستگذاری امنیت ملی و بهخصوص حقوق بشر و حقوق بشردوستانه خواهد بود. از ترکیبی از منابع دست اول (شامل اسناد و مدارک) و منابع دست دوم (متون کتابخانهای و اینترنتی شامل کتابها و مقالات) استفاده شده است.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620090517چگونگی معنایابی اقدام مسلحانه در نزد گروههای نوبنیادگرای اسلامی علیه غربٌ مهاجم202761FAمحمدصادقجوکارسید حمزهصفویJournal Article20131109این مقاله در صدد فهم و پاسخ به دو سؤال میباشد؛ چرا رویکرد از دیدگاه این مقاله نوبنیادگرایان[1] با غرب خصمانه و مبتنی بر حمله بوده و چرا برخلاف اسلامگرایان کلاسیک از شیوههای تروریستی جامعهمحور در مبارزه با غرب بهره میگیرند. سازماندهی این مقاله برای پاسخ به دو سؤال فوق در سه بخش است. در بخش اول براساس تعریفی که از گروههای رادیکال از وضعیت خود دارند، «قالببندی دیگری» (غرب)، در نزد آنها چگونه است و چه درکی از آن دارند. در بخش دوم، به شیوههای تعامل با غرب بر اساس درک و دریافت خود میپردازد و در بخش سوم که نتیجهگیری است به جمعبندی و دلالتهای سیاستگذارانه بهعنوان بهرهی پژوهش پرداخته میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که غرب و در رأس آن آمریکا در نزد گروههای اسلامگرای رادیکال در قالب «دشمن صلیبی و اشغالگر سرزمینهای اسلامی و حامی صهیونیست» تصور میشود. این تصور موجد، رابطهی خصمانهی اسلامگرایان رادیکال که با غرب ایجاد شده، با توجه به برداشت نصگرایانهی آنها از مفهوم جهاد و ضرورت آن در شرایط اشغال سرزمینهای اسلامی و بر اساس استدلال «مقابله به مثل توازن فیالرعب» در مقابل«اشغالگر» شیوههای نظامی را انتخاب میگردد. از نظر دلالت سیاستگذارانه این یافتهها نشان میدهد تا زمانی که آمریکا در سرزمینهای اسلامی است و رژیم صهیونیستی با مدد کمکهای نظامی و مالی آمریکا در فلسطین به اشغالگری میپردازد، باید شاهد تداوم خشونتهای نظامی گروههای اسلامگرا بود. روش پژوهش این مقاله، تحلیل محتوایی نامهها، بیانیهها و دستورالعملهای دست اول رهبران القاعده بهعنوان برجستهترین و منسجمترین گروه رادیکال اسلامی است. در این مقاله سعی میشود تا چگونگی توجیه اقدامات تروریستی و نوع جامعهستیزانهی آن از سوی نخبگان مذهبی گروههای نوبنیادگرا مورد بررسی قرار گیرد. 3- نوبنیادگرایی اسلامی (اسلامگرایان رادیکال) در این مقاله، جنبشهای نوین اجتماعی هستند که مدرنیسم فنی فرهنگزدایی شده را با گرایشات سنتی ترکیب میکنند تا با اسلام سنتی و فرهنگ مدرن غربی و جهانی شدن هر مخالفت نمایند و دارای ویژگیهایی چون جهادگرایی، تکفیرگرایی، فراملی بودن، ضد یهودی بودن تا ضد صهیونیسم بودن و نصگرا بودن هستند. برای اطلاعات بیشتر به کتاب «اسلام جهانی شده» نوشته الیور روآ مراجعه شود.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620090517سیاست نظامی تروریسم: دفاع راهبردی، حمله تاکتیکی202762FAقربانعلیمحبوبیروح ا...قادریJournal Article20131109هدف مقالهی حاضر، بررسی و تبیین رویکرد نظامی و مبارزاتی تروریسم در دو سطح راهبردی و تاکتیکی میباشد. فرضیهی اصلی این است که مبارزات تروریستی (دشمن بدون مرز)، معطوف به «دفاع راهبردی» و «حملهی تاکتیکی» میباشد. استدلال میشود که متخاصمان بسیار ضعیفی چون پارتیزانها و تروریستها آنقدر ضعیفاند که نمیتوانند اهداف راهبردی را تأمین نموده و به پیروزی قاطع در جنگ دست یابند. بنابراین، آنها باید دفاع راهبردی را اتخاذ کنند؛ یعنی با این هدف راهبردی که از نابودی قطعی و کاملشان توسط دشمن جلوگیری نمایند. در عین حال آنها قادر به انجام حملات تاکتیکی هستند، به عبارت دقیقتر از طریق کسب پیروزیهای نظامی تاکتیکی درصدد افزایش هزینهی تلاش دشمن و در نهایت از پای درآوردن نیروی اخلاقی (ارادهی جنگیدن) و نیروی فیزیکی (تسلیحات) دشمن خود میباشند، تا بلکه سرانجام به قوای کافی (یعنی دستیابی به تسلیحات نامتعارف راهبردی کشتار جمعی و هستهای) برای انجام یک حمله راهبردی دست یابند. بنابراین، اینکه مبازرات تروریستی چگونه منجر به کسب پیروزیهای نظامی تاکتیکی میشود؟ و گروههای تروریستی چگونه از نابودی قطعی و کاملشان جلوگیری به عمل میآورند؟ از زمرهی سؤالات مورد توجه این مقاله میباشد. در ضمن روش تحقیق، توصیفی- تبیینی با استفاده ترکیبی حوزهها و مفاهیم مطالعات راهبردی و دفاعی و همچنین استفاده از منابع روزآمد و معتبر در دو فضای کتابخانهای و دیجیتالی میباشد.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620090517اشغال نظامی عراق، بستری برای افزایش دامنهی تروریسم در منطقه202763FAنجلهخندقJournal Article20131109دراین مقاله سعی بر آن است که مبارزه علیه تروریسم و تأمین امنیت در جهان توسط امریکا، با ارائهی مباحث کاملاً بهروز و روشنگرانه و همچنین جمعآوری اطلاعاتی که بیش از هر امر دیگر بر جنگ، تروریسم و امنیت ملی مبتنی است، واقف میکند، به نیاز و خلأ موجود در این زمینه پاسخ دهیم. از این رو، نگاهی به جنگ آمریکا علیه عراق که هنوز مراحل مختلف آن در حال پیگیری است، میتواند به فهم بیشتر موضوع به ما کمک کند. در این راستا ابتدا با غور در دلایل این تهاجم و بررسی آن، در حد توان، راهبرد آمریکاییها و قوای انگلیسی را ترسیم کرده و کوشیدهایم تا پیروزی سریع آنان بر گارد جمهوری و ارتش عراق و مقاومت مهلکتری را که جایگزین آن شده است، بهطور اجمالی تحلیل کنیم. سپس به تجزیه و تحلیل اطلاعاتی پرداختهایم که ضمن توجیه کابینهی بوش و بلر برای آغاز حمله، دو جامعهی آمریکا و انگلیس را در چالشهای تندی گرفتار ساخته است. در انتها با ارائهی دلایلی که حاکی از عدم وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق و سوءاستفاده از اطلاعات ارائه شده توسط سرویسهای جاسوسی این دو کشور بوده است، به نمادین بودن جنگ در عراق و اینکه حاصلی بهجز تشدید چالشهای بینالمللی، تمسخر لیبرالیسم و دمکراسی حاکم بر جوامع غربی را در پی نداشته است، اشاره کردهایم. چراکه از نظر آمریکا، صدام و بهویژه گروه القاعده و همپیمانان جهادیاش همواره بهعنوان تهدیدی جدی برای امنیت ملی کشورش به شمار میرفت.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620090517بحران سومالی؛ عامل تقویت تروریسم بینالمللی202764FAزکیهتقی زادهJournal Article20131109کشور سومالی از 28 ژانویه 1991 میلادی و پس از شورش گروهی از نظامیان، تبعات ناتوانی دولتی را متحمل شده و دولت فدرالی انتقالی جدید، علاوه بر تعارضات سیاسی و نابسامانیهای اقتصادی- اجتماعی، با چالش روزافزون اعمال مجرمانهی تروریستی واقع در قلمروی خشکی و دریایی این کشور مواجه است. درگیریهای مسلحانهی داخلی و بینالمللی، فروپاشی اقتدار حکومتی و بروز پدیدهی دولت ناتوان از عواملی است که بدون توجه به آن، نمیتوان به بحران تروریستی موجود در سومالی به صورت ریشهای نگریست. در پژوهش پیش رو تبیین خواهد شد که راه حل منطقی برای از بین بردن ریشهی فعالیتهای مجرمانهی تروریستی در سومالی، بازگشت آرامش سیاسی و صلح پایدار به منطقه شاخ آفریقا و ظرفیتسازی برای رشد و توسعهی اقتصادی- اجتماعی آن است؛ بر این اساس، جامعهی بینالمللی باید عنایت ویژهای به وضعیت بحرانی این منطقه داشته باشد که سالهاست به نحوی چالشبرانگیز، صلح و امنیت بینالمللی را به مخاطره افکنده است.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087197620131109بررسی احتمال آسیب پذیری رسانه ملی در مقابل تروریسم سایبری202765FAعباسبشیریمحمدنبیآقاتقیعلی اکبرسردرهعلی اکبرسردرهمحمدرضاسردرهJournal Article20131109سایبر تروریسم به حملههای اطلاعاتی اطلاق میگردد که به طور خاص شبکههای اطلاعاتی سازمانهای دولتی و یا رسانهها را مورد حمله قرار میدهد و هدفهای اصلی آن شامل جاسوسی، ایجاد آسیبهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و یا حتی فیزیکی (ویروس stuxnet) میباشد. بر اساس تعریف ارائه شده میتوان گفت که سایبر تروریسم و مقابله با آن از لحاظ امنیتی بسیار مهم بوده و مورد توجه سازمانهای اطلاعاتی کشورهای مختلف دنیا میباشد. یکی از نقاط آسیبپذیر در مقابل این پدیده رسانهها میباشند. رسانهها نقش آگاهیدهنده و یا هشداردهنده در مواقع بحرانی را دارند و یا اینکه حتی در مواقع غیربحرانی دارای مسئولیت سنگینی در زمینهی تطابق محتوی و مفهوم برنامهها با دیدگاههای ایدئولوژیک مخاطبان هستند؛ بنابراین، کنترل بر فرستندههای رسانهای یا سیستمهای اتوماسیون داخلی آنها (بهعنوان مثال، سیستم اتوماتیک رایانهای برای تنظیم و پخش برنامهها از رادیو و تلویزیون) میتواند عواقب خطرناکی را در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی و امنیتی در پی داشته باشد. این پژوهش نشان میدهد که در صورت عدم توجه به استفاده از شبکههای امن برای کنتزل فرستندهها در آینده، شبکهی کنترل فرستندههای زمینی صدا و سیما پاشنهی آشیل این رسانه در مقابل سایبر تروریسم خواهد بود.