دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140422راهبرد آمریکا در مبارزه با تروریسم و تأثیرآن بر گسترش ناامنیهای داخلی پاکستان (با تأکید بر فعالیتهای طالبان پاکستانی)203159FAصفرعلیخالدیانJournal Article20140422با وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر 2001، نبرد با تروریسم به یکی از اصول محوری سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد و سیاستهای تهاجمی علیه برخی کشورها در دستور کار قرار گرفت. راهبرد آمریکا در مبارزه با تروریسم بعد از حوادث 11سپتامبر 2001، پاکستان را با تحولات جدیدی مواجه نمود. بعد از این رویداد پاکستان خود را بهصورت حامی اهداف آمریکا نشان داد و در دوازدهم سپتامبر 2001، رسماً پایان حمایت خود را از طالبان اعلام نمود و به ائتلاف جنگ علیه تروریسم پیوست.
از نظر هدف، پژوهش حاضر از نوع کاربردی با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال اصلی پژوهش است که"چرا راهبرد مبارزه با تروریسم آمریکا باعث گسترش ناامنی در پاکستان از سوی طالبان پاکستانی گردید؟" این سؤال با استفاده از نظریهی اتحادها و ائتلافهای نظامی مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که ورود پاکستان به ائتلاف نبرد با تروریسم تحت رهبری آمریکا علاوه بر بازتاب منفی در سطح افکار عمومی پاکستان، سبب واگرایی پشتونهای طالبانی با دولت پاکستان شد و ائتلاف گروههای رادیکال پشتون در دو کشور افغانستان و پاکستان حول محور«تحریک طالبان پاکستانی» را در پی داشت. بنابراین، راهبرد مبارزه با تروریسم آمریکا در پاکستان و حملات هواپیماهای بدون سرنشین به مناطق قبایلی این کشور سبب ایجاد اهداف و منافع مشترک برای گروههای به اصطلاح جهادی شد و همین امر سبب شد تا این گروهها اقدامات خود را در داخل مرزهای پاکستان متمرکز سازند که نتیجهی آن گسترش ناامنیهای داخلی در حوزهی سرزمینی پاکستان میباشد.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140818مجله سیاست دفاعی شماره 82203160FAمجلهسیاست دفاعی82Journal Article2014081882دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140422بررسی کاربردها و تحلیل فرصتها و تهدیدات فناوریهای همگرا (NBIC) در حوزهی دفاعی کشور203161FAامینحکیمحسینعلاییJournal Article20140422مروری بر تجربهی فعالیتهای امنیتی و دفاعی کشورها در چند سال اخیر نشان میدهد که بهکارگیری فناوریهای همگرا در این فعالیتها بسیار مورد تأکید است. امروزه در خدمت گرفتن هر فناوری که مطابق با منافع ملی و تأمینکنندهی امنیت ملی باشد، امری مبرهن بهنظر میرسد و این مهم میسر نمیشود، مگر بر پایهی شناخت کامل این فناوریها و آشنایی با جنبههای کاربردی آنها که توان عملیات را ارتقا داده، توان مقابله و عکسالعمل را از بیگانگان سلب مینماید. این مقاله میان رشتهای، به کاربرد فناوریهای نانو، زیستی، اطلاعات و شناخت (NBIC) در شکلدهی به فضای رزم آینده و نیز فرصتها و تهدیدات ناشی از آن در حوزهی دفاعی کشور میپردازد.
فناوری یکی از مهمترین عوامل برتری قدرت نظامی بوده و برتری فناورانه منجر به برتری در ابعاد مختلف خواهد شد. این فناوریها از هماکنون آثار خود را نشان داده و از آنها بهعنوان فناوریهای انقلابی یاد میشود که دگرگونی و تحول بنیادین و عمیقی ایجاد مینمایند؛ در این راستا همانطور که مشخص است بیشترین تأثیر این فناوریها در حوزهی دفاعی میباشد و در آینده برتری و قدرت در دست کشوری است که این فناوریها را شناخته و به کار گیرد. بنابراین، پژوهش حاضر، از نوع کاربردی با ماهیت توصیفی میباشد؛ از آن جهت توصیفی است که به وصف و بررسی رابطهی بین فناوریهای همگرا و فضای رزم میپردازد.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140422بررسی و تحلیل راهبردی بنیانهای جغرافیایی بحرانهای ژئوپلیتیکی (با تأکید بر بحران ژئوپلیتیکی قرهباغ)203162FAعلیولیقلی زادهزهرااحمدی پورمحمدرضاحافظ نیاJournal Article20140422با توجه به نقش مهم شناخت و درک عوامل ایجاد بحرانهای ژئوپلیتیکی در جهتدهی به سیاست خارجی، هدف این پژوهش تبیین بنیانهای جغرافیایی بحرانهای ژئوپلیتیکی است. از اینرو، از نظر هدف، پژوهش حاضر کاربردی با روش توصیفی - تحلیلی میباشد، و سعی شده است، در دو بخش متفاوت: الف (بخش نظری)، ب (مطالعهی موردی: بحران قرهباغ) بنیانهای جغرافیایی بحران-های ژئوپلیتیکی مورد بررسی قرار گیرد تا پس از آن با استناد به مباحث نظری و تجربیات بحران قرهباغ بهعنوان یکی از معروفترین بحرانهای ژئوپلیتیکی، در یک تحلیل راهبردی به تبیین بنیانهای جغرافیایی بحرانهای ژئوپلیتیکی پرداخته است.
بنابراین، این پژوهش از نظر ماهیت محتوا هم نظری و هم راهبردی است، اما طبق نتایج مطالعات این پژوهش، بهلحاظ راهبردی بنیانهای جغرافیایی بحران-های ژئوپلیتیکی را میتوان در سه حوزهی کاملاً متفاوت مبانی جغرافیایی - سیاسی، جغرافیایی - فرهنگی و جغرافیایی - اقتصادی مورد بررسی و تحلیل قرار داد. اگرچه این به معنای آن نیست که همهی بنیانهای جغرافیایی بایستی در بحران ژئوپلیتیکی قابل مشاهده باشد. همچنان که طبق مطالعات این پژوهش در بحران ژئوپلیتیکی قرهباغ، نقش بنیانهای جغرافیایی - سیاسی و جغرافیایی - فرهنگی کاملاً برجستهتر از نقش بنیانهای جغرافیایی - اقتصادی است.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140422بررسی و نقد نظریههای تنش و منازعهی کشورها و ارائهی مدل نظری203163FAریبازقربانینژادعبدالعلیقواممحمدرضاحافظنیازهرااحمدیپورJournal Article20140422تنش و منازعه میان واحدهای سیاسی- فضایی در ابعاد مختلف محلی، ناحیهای، ملی، منطقهای و جهانی همواره بخشی از تاریخ حکمرانی انسان در این کرهی خاکی را به خود اختصاص داده و سابقهای به درازای عمر بشر دارد. در این میان، حکومتهای ملتپایه بهعنوان بارزترین واحدهای سیاسی دارای حاکمیت و اقتدار در فضای سرزمینی تحت کنترل خود، به خاطر تلاش برای بقای ملی و گسترش حوزهی نفوذ و نیز دستیابی به منافع ملی خود، روابط مبتنی بر تنش و منازعه را با همسایگان و کشورهای دیگر تجربه کردهاند. در بسیاری از مواقع نیز حکومتها نسبت به برخی عوامل و ارزشهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی بیرون یا درون قلمرو خود، دیدگاهی ناسازگار با دیدگاه همسایگان یا قدرتهای منطقهای و جهانی دارند و در چنین حالتی نیز کشمکش و مشاجرهی بین آنها بروز میکند.
با عنایت به اهمیت موضوعِ عوامل ایجادکنندهی تنش و منازعه در روابط کشورها، دیدگاههای مختلف و متنوعی از سوی اندیشمندان و متخصصان رشته-های علمی مختلف نظیر جغرافیا، علوم سیاسی، جامعهشناسی، مدیریت، روابط بین-الملل، ژئوپلیتیک و همچنین مکاتب فکری و فلسفی مختلف در این زمینه ارائه شده است. فرضیهای که این تحقیق بر پایهی آن صورت گرفته است، این است که «بیشتر نظریههایی که از سوی متخصصان و اندیشمندان این حوزه از جغرافیای سیاسی و روابط بینالملل در رابطه با سرچشمههای بروز تنش و منازعه در روابط میان کشورها ارائه شده است، از حالت تکعاملی و یا چندعاملی برخوردار بوده و هیچکدام از آنها نتوانسته است یک مدل نظری جامع و کاملی در این رابطه ارائه دهد.»
بر این اساس، این مقاله از نظر هدف، از نوع بنیادی و کاربردی با رویکرد توصیفی- تحلیلی که با استفاده از منابع کتابخانهای به ارزیابی و بررسی نظریههای مرتبط با سرچشمههای تنش و منازعه میان کشورها میپردازد و با نقد و تحلیل آن نظریهها، نظریهی تازهای را در زمینهی عوامل ایجادکنندهی تنش و منازعه در روابط کشورها ارائه مینماید.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140423نظریهی مقاومت در روابط بینالملل؛ رویکرد ایرانی- اسلامی نفی سبیل و برخورد با سلطه203164FAروحاللهقادری کنگاوریJournal Article20140423پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357 و به دنبال آن تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بهمثابه مولود و مولّد ارزشهای الهی انقلاب اسلامی برپایهی نظریهی مترقی ولایت فقیه بهعنوان ناموس نظام اسلامی، در تاریخ 11 و 12 فروردین 1358 با رأی 2/98% ملت، اعتبار و مشروعیت مکاتب فکری و اندیشهای در غرب و مناسبات حاکم بر سیاست و روابط بینالملل را با تأکید بر اصل هستیشناختیِ «نفی سلطهگری و سلطهپذیری» (چه از نوع غربی و یا شرقی آن) به چالش کشید. از این منظر، انقلاب اسلامی که بهدنبال بازنگری جدی و شالودهشکنی بنیادین در ساختار و قواعدبازی حاکم بر نظام بینالملل میباشد، هرگز نمیتواند و نباید با نظام سلطه که همواره بهدنبال استعمار، استعباد، استثمار، استضعاف، استکبار، استحمار، استبداد، استخفاف و تحقیر سایر ملتهاست، همزیستی مسالمتآمیز راهبردی دائمی داشته باشد؛ در غیر این صورت، هویت و امنیت هستیشناختی آن مورد خدشه و تهدید جدی قرار خواهد گرفت. نظریهی مقاومت بهعنوان یک نظریهی رهاییبخش در قالب پارادایم برخورد با سلطه و مبتنی بر قدرت روایت انقلاب اسلامی از متن اسلام ناب محمدی(ص) و با هدف غربزدگیزدایی از نظام بینالملل نظریهپردازی شده است. این مقاله که بیانگر روایت دیگری از متن سیاست و روابط بینالمللِ مبتنی بر تزویر و معیارهای دوگانه است، برای اولین بار ابتکار «جایزهی سالانهی صلح مقاومت» در قالب اولین نظریهی کاملاً بومی با رویکرد ایرانی-اسلامی را براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت نظام اسلامی و «دکترین تعاملگرایی ضدنظام سلطه» مورد تأیید و تأکید رهبر معظم انقلاب، اعلام میکند.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140423رتبهبندی قدرت ملی کشورهای خاورمیانه با استفاده از روش تصمیمگیری چندشاخصه203165FAزهراپیشگاهیفردمرتضیفراهانیمرتضیفراهانیJournal Article20140423مقایسه و جایگاه قدرت ملی کشورها در نظام ژئوپلیتیک جهانی، همواره از دغدغههای دانشمندان جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بینالملل و علوم سیاسی بوده است. بههمین دلیل تلاشهای متعددی جهت سنجش و مقایسهی قدرت کشورها در قالب روشها و مدلهای مختلف صورت گرفته است. اما همهی آنها از منظر یک یا چند شاخص یا بُعد محدود به مقایسه و رتبهبندی قدرت ملی کشورها پرداختهاند. شناخت صحیح و دقیق جایگاه قدرت ملی کشور باعث میشود تا دولتها و رهبران سیاسی در جهت تأمین اهداف و منافع ملی، تصمیمات درستتر اتخاذ کنند. در این پژوهش با استفاده از آمار و اطلاعات کمی و کیفی کشورها و نظرات خبرگان و کارشناسان به روش توصیفی تحلیلی، جایگاه قدرت ملی کشورهای خاورمیانه با استفاده از روش تصمیمگیری چندشاخصهی جبرانی مورد بررسی قرار میگیرد. به این منظور تکنیک نظرسنجی از خبرگان، برای تعیین وزن شاخصها و با کاربرد روش TOPSIS، برای بررسی و رتبهبندی گزینهها در مورد مطالعهی قدرت ملی کشورهای خاورمیانه، مورد استفاده قرار میگیرند. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان میدهد، جایگاه قدرت ملی کشورهای خاورمیانه بهترتیب؛ ترکیه، ایران، عربستان، فلسطین اشغالی، مصر، امارات، کویت، اردن، لبنان، بحرین، قطر، عمان، سوریه، عراق و یمن قرار دارند.دانشگاه جامع امام حسین علیه السلامسیاست دفاعی1025-5087218220140423شیوههای پیشگیری وپرهیز از جنگ در توسعهی محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران203166FAمهدیزروندیJournal Article20140423با توجه به وسعت چالشها و تعارضات امنیتی در خاورمیانه و تأثیرگذاری عوامل گوناگون در سطوح فروملی، ملی، منطقهای و فرامنطقهای در بیثباتی و ناامنیهای منطقه، امنیتسازی در چارچوب الگوی امنیتی مبتنی بر همکاری و مشارکت، مستلزم فرآیندی تدریجی و طولانیمدت است. در این فرآیند، همکاری منطقهای میتواند تنها بهواسطهی اعتمادسازی گام به گام و ایجاد اطمینان متقابل میان کشورها و همچنین تلاش برای حل و فصل چالشهایی که محصول برخی تعارضات ساختاری چون مشکلات روند دولت – ملتسازی و ضعف فرهنگ و رویههای دموکراتیک است، تحقق یابد.
در رویکرد امنیت هژمونیک، علاوه بر اینکه منافع و اهداف قدرت فرامنطقهای هژمون در اولویت قرار دارد، دولتها به دوست و دشمن تقسیم میشوند. مشارکت دولتهای منطقهای بر مبنای منافع طبیعی و بلندمدت خود در جهت ایجاد ساختار امنیتی پایدار و مبتنی بر همکاری، با دشواریهای جدید مواجه میشود. دراین راستا، برخی تهدیدات و چالشهای امنیتی مشترک که در بلندمدت برای بخش عمدهای از کشورهای منطقه مشکلآفرین خواهد بود، مورد غفلت و بیتوجهی قرار خواهد گرفت. باتوجه به رویکرد امنیتی فوق، این مقاله درصدد گسترش محیط امنیتی در فضای این رویکرد به شیوهی پرهیز ازجنگ میباشد. در این راستا، ضمن برشماری عمدهی مشکلات موجود در فرآیند رسیدن به آن، به ارزیابی عملکرد مسؤلان این حوزه نیز پرداخته است.