سیاست منع اشاعه در کابینه‎های بعد از جنگ سرد آمریکا (کلینتون، بوش و اوباما)

نویسندگان

1 بابلسر: دانشگاه مازندران

2 بیجار- خیابان توحید جنوبی- میدان جانبازان- جنب پوشاک فروشی مولفیکس- منزل مسعود پیرمحمدی

چکیده

تلاش‎های منع اشاعه و کنترل تسلیحات را می‏توان در زمره‏ی‏ ابزارهایی دانست که به‎منظور پیاده‏سازی راهبرد امنیت ملی آمریکا به‏کار می‏روند. از این زاویه، اثربخشی چنین سازوکارهایی را باید در پرتو ارتقای شفافیت، فراهم‏سازی امکان واپایش اقلام و فناوری‏های دومنظوره و محدودسازی هرگونه تلاش برای تولید و اشاعه‏ی سلاح‎های کشتارجمعی مورد توجه قرار داد. در این ارتباط، پژوهش حاضر با توجه به این پرسش که «سیاست منع اشاعه از چه اهمیت و جایگاهی در کابینه‎های بعد از جنگ سرد آمریکا برخوردار بوده است؟»، در صدد به آزمون کشیدن این فرضیه است که «رویکرد منع اشاعه در رفتار خارجی و امنیتی آمریکا در دوره‏ی بعد از جنگ سرد، از تداوم و تکامل خاصی برخوردار بوده که بر اساس آن ایالات متحده در راستای اجرایی نمودن راهبرد امنیت ملی خود، به‎دنبال اعمال نفوذ بر روند کلی حاکم بر کنترل صادرات و رژیم‎های بین‎المللی منع اشاعه می‎باشد». مقاله‏ی حاضر توصیفی- علی بوده و اطلاعات موردنیاز آن نیز از طریق منابع کتابخانه‏ای و جستجوی اینترنتی در پایگاه‏های معتبر جمع‏آوری گردیده و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

کلیدواژه‌ها