نقش سازمان‏های مردم نهاد در مهندسی اجتماع

نویسندگان

1 دانشگاه جامع امام حسین(ع)

2 دانشگاه امام حسین

3 دانشگاه جامع امام حسین

چکیده

اگر چه نمی‏توان تاریخ معینی را برای پیدایش سازمان‏های غیردولتی یا به تعبیر دیگر سازمان‏های مردم نهاد (سمن‏ها) متصور شد، ولیکن در چهار دهه‏ی گذشته و آن هم در قواره و کارکردهای نوین، از رشد و توسعه‏ی روزافزونی برخوردار شده‏اند، و با تکیه بر ماهیت و خاستگاه وجودی آنها، که برگرفته از اهداف، آرمان‏ها، علایق و سلایق مشترک مردم جامعه است، رهبران جوامع را به صرافت انداخته تا از این بستر برای عمق بخشی راهبرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود خصوصاً در فرامرزها بهره بگیرند. بر همین مبنا، کشورهای جهان سوم و جغرافیای هدف پژوهش (افغانستان) و آن هم بعد از تراژدی 11 سپتامبر و حاکمیت دولت قانون، محملی مناسب برای ظهور و بروز کثیری از سازمان‏های مردم نهاد(NGOs) کشورهای غربی و آسیای جنوب خاوری گردیده است و حال آن که جمهوری اسلامی ایران با وجود مجموعه‏ای از فرصت‏ها، بهره‏ی لازم را با هدف تعمیق و نفوذ راهبردهای خود به عمل نیاورده است. در این پژوهش روندی پی‏گرفته شده تا با شناخت عناصر کلیدی وجانمایه‏ی آنها به مختصاتی اصلی که در شکل‏دهی به مهندسی اجتماع مؤثرند، نقش سازمان‏های مردم نهاد را به عنوان بخشی از این جامعه، شناسایی و تعیین نموده و موقعیت و جایگاه آنها را به عنوان یک زیر سیستم در کلان اجتماع تبیین نماییم. برای این منظور با استفاده از متدولوژی رویش نظریه که روشی استقرایی و case محور است و به تعبیری مفهوم‏مدار، پدیدارساز مفاهیم از متن، سازگاری نتایج با پدیده‏ها و واجد ماهیتی خودجوش، به اکتشاف در تعدادی از نهادهای فعال در منطقه‏ی هدف پرداخته و طی یک فرآیند جزء به کل، مفاهیم و مقوله‏های کلیدی که موجب توسعه و گسترش آنها شده استنباط گردیده و با استفاده از تکنیک‏های تحلیل محتوا (آنتروپی شانون)، منطق فازی، مفوله‏های استحصالی اولویت‏بندی و به یک شبکه‏ی مفهومی در سه حوزه‏ی زمینه، ساختار و رفتار خلاصه کرده و بر آن مبنا، به یک متا‏نظریه، یک نظریه‏ی اصلی و سه نظریه‏ی فرعی و نهایتاً توصیه‏های راهبردی برای توسعه نقش سازمان‏های مردم نهاد در مهندسی اجتماع، دست یافته‏ایم.