تعارضات نامتقارن وتحولات هنجاری جامعه‏ی بین‏المللی بعدازجنگ سرد

نویسندگان

1 دانشگاه تهران

2 دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

با تشدید فرایند جهانی شدن بعد از پایان جنگ سرد از یک‏سو و حرکت نظام بین‏المللی ازحالت دوقطبی به سمت نظام تک‏قطبی وعدم جایگزینی این نظام به‏طور کامل و در نتیجه، قرارگیری در دوران در حال گذار، ماهیت بسیاری از فرآیندهای سیستمی ازجمله جنگ‏ها و تعارضات دستخوش تحول شد. این مقاله با تمرکز موضوعی بر تعارضات نامتقارن به عنوان زاییده‏ی تحولات جدید می‏کوشد تا با نگاهی به بستر تحولات جامعه‏ی بین‏المللی بعد از جنگ سرد تلاش‏های هنجاری و در ادامه نهاد جامعه‏ی بین‏المللی را در مواجهه با این تعارضات مورد بررسی قرار دهد و در این راستا پاسخگویی به سؤالات ذیل را دنبال خواهد کرد: 1- مهم‏ترین هنجارها ونهادها در عرصه‌ی جامعه‌ی بین‌المللی بعد از دوران جنگ سرد پیرامون تعارضات نامتقارن کدامند؟ 2- تا چه اندازه این هنجارها توانسته‌اند در پیش‌گیری و جلوگیری از رخداد این پدیده‌ها کارآمد باشند؟ با در نظرگیری این دو پرسش محوری، فرضیه‏ای که رد یا تأیید آن هدف پژوهش حاضر را نشان می‌دهد، عبارت است از این‏که در دوران بعد از جنگ سرد مهم‏ترین هنجارها و نهادها که در برگیرنده‌ی کنوانسیون‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و نیز قطعنامه‌های سازمان ملل می‌باشد عمدتاً پیرامون تروریسم، نسل کشی و پاک‏سازی قومی به عنوان اصلی‏ترین نوع تعارضات نامتقارن شکل گرفته‏اندو گرچه این هنجارها توانسته‏اند با تولید معانی، ظرفیت‌های بین‌المللی را برای مواجهه با این پدیده‌ها ارتقا بخشند اما روندهای حاکم بر حوزه‌ی عملیاتی روابط بین‌الملل از یک‏سو و نوع نگرش دولت‌ها به قواعد و هنجارهای حقوق بین‌الملل از سوی دیگر نشان از ناکارآمدی آنها به عنوان یک اقدام مستقل است. این نوشتار با فرض این‏که گرچه این هنجارها ونهادها توانسته‏اند با تولید معانی، ظرفیت‏های بین‏المللی رابرای مواجهه ارتقا دهند، امّا روندهای حاکم برحوزه‏ی عملیاتی روابط بین‏الملل نشان داده است که مواجهه با این نوع از نبردها (که بسیاری از کشورها تا کنون از آن آسیب دیده‏اند) نیازمند مجموعه‏ای از عوامل‌ در ‌کنار یکدیگر نظیر حذف‌ عوامل ریشه‏ای منجر به این تعارضات، ضدحمله، ایجاد ساز و کارهای ‌حقوقی ‌و همکاری‌های ‌بین‌المللی‌ است.