نظم و امنیت عمومی در پرتو استلزامات حقوق شهروندی

نویسنده

چکیده

جوامع بشری به منظور ادامه‏ی حیات خود سازوکاری را فراهم آورده‏اند که دولت نامیده می‏شود؛ و دولت نیز برای استقرار امنیت و آسایش عمومی به تدریج و در طول حیات خود مجموعه‏ای از نهادها و ساختارها را به‏وجود آورده است تا ضمن تضمین حیات خود، بنیانی برای تأمین امنیت عمومی و رفاه و آسایش شهروندان باشد. تجربه‏ی گران‏سنگ و پرهزینه‏ی بشری نشان داده است که هم تداوم بقای دولت، و هم امنیت و آسایش شهروندان امروزه در گرو مفاهیم، اصول، و ارزش‏های مشترکی است که بتواند هم بر حقوق و آزادی‏های پذیرفته شده تکیه کند، و هم مسئولیت‏پذیری شهروندان را برانگیزد. مقاله‏ی حاضر می‏کوشد تا با رویکرد جامعه‏شناسی و فلسفه حقوق، الزامات تأمین امنیت در دنیای جدید را واکاوی کند و نشان دهد که دولت و اتباع، دیگر دو سوی رابطه‏ی امنیتی به شمار نمی‏روند، بلکه بازیگران عرصه‏ی مشترکی هستند که در تأمین نظم و امنیت، مسئولیت‏هایی متفاوت اما مشترک و واحد دارند.

کلیدواژه‌ها