بررسی و مقایسه راهبرد نظامی آمریکا در دو جنگ خلیج فارس

نویسنده

چکیده

رویکرد این تحقیق به مقوله‌ی راهبرد مبتنی بر پویایی و پیچیدگی سیستم‌هاست؛ بدین معنا که فضای رزم سیستمی است پیچیده و متعامل که زیرسیستم‌های آن (مانند سیستم‌های خودی و دشمن) ـ به‌عنوان جزئی از سیستم اصلی ـ حائز همین پویایی و پیچیدگی هستند. از این منظر، راهبرد بازیگران مختلف در فضای نبرد رفتاری است متغیر که علاوه بر تجارب و دانش پیشین، مدام از محرک‌های محیط تأثیر گرفته و متقابلاً بر محیط تأثیر می‌گذارد. در این تحقیق، راهبرد نظامی آمریکا در دو جنگ خلیج فارس (2003 و 1991) براساس یک الگوی بازخوردی میان مقدورات عینی و ذهنی این کشور و مقتضیات صحنه‌ی نبرد مورد مطالعه قرار گرفته است، صحنه‌ی نبردی که دشمن (ارتش عراق) تنها یکی از مؤلفه‌های آن است. مقاصد راهبردی، اسناد دفاعی ـ امنیتی، دکترین، فناوری و سازمان رزم از جمله مقدورات عینی و ذهنی آمریکا فرض شده که در بافتار صحنه‌ی نبرد در قالب یک رفتار (راهبرد) پیچیده به منصه‌ی ظهور می‌رسد و مدام از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌یابد. این تغییر شکل به حدی است که شباهت چندانی میان راهبرد (رفتار) نظامی آمریکا در جنگ 1991 با جنگ 2003 مشاهده نمی‌شود.

کلیدواژه‌ها