عوامل تعیینکننده در سیاستگذاری فناوری نظامی، قطعاً به اتخاذ سیاست دفاعی، دکترین دفاعی و بهدنبال آن تبیین راهبرد نظامی کشور بر میگردد. تحول و تغییر در محیطهای داخلی، پیرامونی نزدیک و دور و همچنین تغییر در تهدیدات احتمالی کشورها از دیگر مسائلی هستند که خود سیاست دفاعی و نیز راهبرد نظامی کشور را متأثر میسازند. چه باید بخریم، چگونه باید تهیه کنیم، از جمله سؤالات اساسی هستند که پاسخ به آنها نقش تعیینکننده و اصلی را در سیاستگذاری فناوری نظامی دارا میباشند. در نتیجه، برای پاسخگویی به سؤالات فوق، ما نیازمند یک سلسله فعالیتهای اطلاعاتی دقیق از یکسو و روشن نمودن شیوههای پاسخگویی به تهدیدات احتمالی آینده از سوی دیگر میباشیم که نهایتاً ما را به اتخاذ یک سیاست فناوری به منظور تأمین نیازمندیهای اعلام شده رهنمون میشود. جواب مسائل فوق متأثر از عواملی مانند سابقه و قدرت فناوری، سطح مدیریت دانش کشور، سطح عمومی صنعت، قابلیتهای تعمیر و نگهداری، سطح آموزش، مهارت پرسنل، روشهای تأمین تسلیحات، مسائل خارجی و ... میباشد. ارزیابی و فایده ـ هزینه کردن هرکدام از روشهای فوق منجر به تصمیم در سیاستگذاری خواهد شد. فناوری را از دو بعد میتوان مطالعه نمود: اول، از بعد مسائل فنی و پرداختن به ماهیت فناوری از حیث علوم دقیقه و مهندسی که در حیطهی این مقاله نمیگنجد. دوم، از بعد کارکردی و پرداختن به مسائلی مانند ارتباط بین جامعه و فناوری، تأثیر فناوری بر حاکمیت دولتها، رابطهی فناوری و قدرت ملی، سیاستهای انتقال و توسعهی فناوری و ... که این بعد، عمدتاً نرمافزاری بوده و در عرصهی فناوری نظامی رواج کمتری داشته است. به این ترتیب، این مقاله بهدنبال پاسخگویی صریح و روشن به سؤالات موجود در این حوزه نیست، بلکه بهدنبال طرح نکات قابل توجهی در این راستا میباشد که باید مورد توجه نخبگان نظامی و سیاستگذاران دولتی و نظامی در انتخاب سیاستهای فناوری باشد.