واژه هژمونی بیشتر با نام آنتونیو گرامشی مأنوس است. فرض مقدماتی مفهوم هژمونی، رضایت اکثریت است که جهت گیری آن را قدرت تعیین میکند. البته این رضایت یا توافق همواره صلحآمیز نیست و شاید زور و اجبار فیزیکی را با انگیزههای فکری، اخلاقی و فرهنگی در هم آمیزد. در وضعیت هژمونی قدرت حاکم نه تنها میبایست دارای قدرت اقتصادی و سیاسی باشد، بلکه از نظر فرهنگی و اخلاقی نیز باید دارای سلطه و سیطره باشد. هژمونی راه میانه دو وضعیت امپراطوری جهانی و آنارشی نسبی است، که در آن فقط یک قدرت وجود دارد و آنقدر قوی است که میتواند قواعد بازی را وضع کند و مراقب اجرای آنها در اکثر موارد باشد. در طول تاریخ نظام جهانی، سه دولت هلند، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به وضعیت هژمونی دست یافتهاند. با فروپاشی شوروی و به دنبال پایان تعارضهای ایدئولوژیک در صحنه جهانی، طراحان سیاست خارجی آمریکا با این ایده که این کشور در وضعیت هژمونی قرار گرفته است، ضرورت تعریف دوباره نقش این کشور در قلمرو بینالمللی را مطرح کردند.