هدف اصلی این نوشتار، تحلیل جایگاه تهدیدهای نوین در تدوین راهبردهای دفاعی ـ امنیتی و ارائه مدلی کارا و مؤثر در همین زمینه است. پارادایم در حال پیدایش و متحول پس از جنگ سرد، و غالب شدن بر پارادایم پیشین مبتنی بر دولت محوری و مطالعات راهبردی صرف، نیاز مطالعات امنیتی به رویکردی جدید را پیش از پیش نیازمند کرده است. امروزه، با ایجاد فضای جدید و سپهر امنیت بینالمللی و پدیداری تهدیدهای نوین، پارادیم کنونی بویژه پس از یازدهم سپتامبر، هم دولت محور است و هم فرادولتی. ورود کنشگران غیردولتی به مسائل دفاعی ـ امنیتی، ما شواهد نوعی پارادیم دو وجهی دولتی ـ غیردولتی هستیم. با تهدیدهای نوین، سیاستگذاران ناچارند در تدوین راهبردهای دفاعی ـ امنیتی نو، بر گفتمان همکاری دولتی و غیردولتی تکیه کنند. نوشتار حاضر این نوع تعامل را در برابر تهدیدهای نوین را مشمول «حکمرانی راهبردی» دانسته و آن را پیشنهاد میکند.