مفهوم "دولتهای فروریخته یا ورشکسته" (Failed States) از جمله مفاهیمی است که در دوران جنگ سرد عمدتاً از زاویة مباحث توسعه و بویژه در ادبیات سیاسی (الگوی هانتینگتون) آن مورد توجه تحلیلگران مسائل جهان سوم یا دولتهای پسااستعمار قرار داشت. با پایان جنگ سرد، روند نظریهپردازی درخصوص این قبیل دولتها (ورشکسته) از ویژگیهای خاصی برخوردار شد. از یک سو به غنای تحلیلی آن از منظر اندیشهورزان آکادمیک افزوده شد و از سوی دیگر، این مفهوم از کارویژههای خاصی در چارچوب رفتار خارجی آمریکا، خاصه از ابعاد امنیتی، برخوردار گردید. سوگیری ملاحظات کابینه کلینتون (بویژه دربحران سومالی) و سیاستهای اعلامی ایالات متحده بعد از 11 سپتامبر در ارتباط با هویت بخشی امنیتی به مفهوم "دولتهای ورشکسته"، حکایت از همین معنا دارد.