در این مقاله کوشش شدهاست تا نقش استراتژی مقابله با تروریسم در عرصة سیاستسازی امنیتی ـ استراتژیک آمریکا در دوره پس از جنگ سرد و پیامدهای امنیتی آن برای کشورهای جهان سوم مورد بررسی قرار گیرد. از این دیدگاه، نقش جدید آمریکا در دوره کلینتون و بوش پسر در "مبارزه علیه تروریسم"، به عنوان مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا ، و از کارویژههای سامانبخش و سازماندهندهای در پاسخ به چالش حاصل از بحران هویت حاصل از نبود تهدید کمونیسم برخوردار است.