قرن 21، میتواند به اسانی شاهد فقدان فاجعهآمیز اجرای قواعد حقوق بشر دوستانه باشد؛ تا حدی ناشی از این تلقی که اغلب منازعات از نوع منازعات بینالدولی کلاسیک نیستند، لذا اجرای حقوق مزبور بیوجه مینماید. ابزارها و شیوههای جدید خطرناک رزم، منازعات ایدئولوژیک و اشاعة گستردهتر تسلیحات، کلاً در زمینه یک وضعیت زیست محیطی به نحو افزاینده نگران کننده، بسادگی می تواند حاکی از فاجعه و مصیب باشد. تلاشها باید بدین منظور صورت گیرد که حقوق چگونه میتواند در وضعیتهای غیرسنتی اعمال شود و سازوکارهای مؤثر اجرایی مقدر گردد. ارادة سیاسی میتواند از چنین سناریویی جلوگیری کند، اما انجام چنین کار مقتضی تمایل به اشتیاق در عدول از شیوه معمول اندیشیدن در خصوص این مسائل است. اینکه ایا این انر انجام خواهد پذیرفت به این بستگی دارد که چه میزان قاعدهمندسازی منازعه مسلحانه، زمانی که در برابر منافع متعارض سنجیده میشود، مهم تلقی میگردد. این امر در عین حال به این موضوع بستگی خواهد داشت که آیا تمایل به ایندهنگری دربارة منافع درازمدت برای صیانت از ارزشهای حقوق بشردوستانه، وجود دارد؟ دخالت بیشتر جامعة مدنی برای این تحول مهم به است و هیچ دلیل اشکاری وجود ندارد که چرا باید در آینده ضعیف شود. بنابراین کاملاً موجه مینماید که اجرای حقوق بشردوستانه بهبود یابد.