با نگرشی کلی به جنگ تحمیلی عراِ برضد ایران میتوان به دو نتیجه تناقضنما دست یافت. از یک سو قدرت معنوی موجود در نزد نیروهای ایرانی، عامل اصلی ناکام ماندن دشمن در راه رسیدن به اهدافش بود. در واقع برای بیرون راندن نیروهای عراقی از مناطق اشغالی، قدرت ایمان و روحیه انقلابی مردم دارای نقش اساسی بود. از سوی دیگر غافلگیر شدن نیروهای ایرانی در ابتدا و انتهای جنگ در نتیجه توان بالای نظامی عراِ و نیز دست نیافتن به یک پیروزی بزرگ از سوی رزمندگان اسلام که میتوانست عامل فشاری برای تحمیل صلح بر دشمن باشد نشان دادهاست که نمیتوان به جنبه سختافزاری نظامی بیتوجه بود. با توجه به این دو بعد در این مقاله تلاش شدهاست تا سطح توانمندیهای نظامی دو کشور در طول جنگ مورد تحلیل قرار گیرد. در این تحلیل از یک سو شکاف موجود میان کمیت نیروهای سختافزاری دو کشور مورد توجه قرار گرفت و از سوی دیگر منحنی کاهش یا افزایش این نیروها در سالهای گوناگون جنگ به نمایش درآمدهاست.