این مقاله تداوم ناتو را پس از جنگ سرد و درپی فروپاشی بزرگترین تهدیدهای رویاروی آن (اتحادجماهیر شوروی، پیمان ورشو) بررسی میکند. نویسنده مقاله در ابتدا وضعیت کوتاهی از دوران جنگ سرد و پس از جنگ سرد ناتو را تشریح میکند. سپس به بیان تئوری اتحاد میپردازد و به دنبال آن از سه دیدگاه مختلف (نئورئالیسم، سازمانی، نهادگرایی بینالمللی) به بحث درمورد اتحاد به ویژه پایداری ناتو پس از جنگ سرد میپردازد و در نتیجهگیری نیز بیان میکند که بهترین رهیافت برای درک و فهم ناتو پس ازجنگ سرد، رهیافت نهادگرایی بینالمللی است.