احساس نیاز به دشمن خارجی، هستة مرکزی تکوین هویت اجتماعی در جوامعی مانند آمریکاست. جامعهای که به رغم شیوع خشونت فزاینده و وحشت در میان خود، همة بدیها و نامطلوبها و خشونتها را به دیگران (بیگانگان) نسبت داده و خودِ "معصوم و بیگناه" را قربانی و بالمآل متولی برخورد با "تروریسم" منسوب به دیگران (بیگانگان) میداند. ترس از اسلام و افکندن تردیدهای جدی در جامعه و جهان دربارة "مسلمانان" دقیقاً مبتنی برهمین نیاز روان شناختی است. ظهور مفاهیمی همچون "بنیادگرایی" (اصولگرایی) و "تروریسم" و نسبت دادن آن به اسلام و مسلمانان، توجیهی است برای غیرقابل تحمل نشان دادن "بیگانه مسلمان" و به تبع آن، معقول جلوه دادن روابط خصمانه علیه "دنیای اسلام". در پوشش خبری و تبلیغات عاطفی ? احساسی مهم از این رویکرد، بیگانه هراسی (نژادپرستانه) حائز نقش عمدهای است. در این راستا پوشش خبری مطبوعات امریکا برایستارهایی متکی است که به موجب آن آحاد جامعه اجازه مییابند خشم و کینة خود را به سوی دستهای دیگر از اشخاص نشانه روند. ضایعة ملی در چنین جامعهای از رهگذر افشای این مطلب که بمب گذاری از سوی مسلمانان انجام پذیرفته، هنگامی رخ مینماید که حذف دشمن (آنهای خوب شده یا بیگانه) منجر به از دست رفتن وحدت و هویت ملتی میشود که در چارچوب قالبهای کلیشهای از قبل موجود و در پرتو تبلیغات سیاسی رسمی، احساس معصومیت کرده و خود را در تقابل با "آنهای" بد میدیده است.