یکی از پایههای سیاست امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران برخورد نظامی است. البته حرکت نظامی در سیاست مهار هدف نیست بلکه یک ابزار است، آن هم در سطحی پایینتر از دیگر ابزارها از جمله فشار اقتصادی، این برخورد نظامی در قالب سناریوهای مختلف قابل بحث است. محتملترین سناریو بصورت عکسالعمل در برابر باصطلاح تروریسم دولتی است. چنین برخورد نظامی در ادبیات استراتژیک ماهیت «کم شدت» دارد که خود وجهی است از «جنگ کوچک»، تجاوز احتمالی تحت عنوان «دکترین تلافی در برابر تروریسم دولتی» انجام خواهد شد، این دکترین اول بار در توجیه اقدام نظامی امریکا علیه لیبی مطرح شد ولی پایه و مبانی آن همچنان زیر سؤال است. در مقاله حاضر نیز سعی بر این است تا این دکترین در قبال جمهوری اسلامی ایران مورد سنجش قرار گیرد. پایههای اصلی این دکترین اثبات تروریسم دولتی، مشروعیت اقدام نظامی در سطح جامعه امریکاو سطح بینالمللی و عکسالعمل ایران است. در این بحث تأکید اساسی بر پایه اول است. وقتی پایه اول یعنی اتهام «تروریسم دولتی» در مورد ایران اثبات نشود دیگر پایهها نیز قابل بحث نیست.