این مقاله برآنست تا دیدگاهی را نقد کند که، سودمندی نیروی نظامی را در دوره جدید نظام بین المللی در حال کاهش می داند و به منسوخ شدن جنگ در روابط بین الملل باور دارد. نگارنده بر این پندار است که هنوز هم جنگ یکی از آخرین مراحل رفتاری کشورها برای حل مشکلات آنهاست و اگر در برخی مناطق استفاده از نیروی نظامی کاهش یافته، نه به خاطر کاهش اهمیت آن، بلکه به دلیل پذیرش سودمند نیروی انتظامی و ویژگیهای بازدارنده آن است. وی برای این استدلال خود به ارائه مواردی چون منازعات داخلی و مداخلات بشردوستانه، و مسائلی از قبیل انتقالات جمعیتی، مسائل محیطی و جغرافیایی، انتقال تسلیحات، مواد مخدر، تروریسم، گسترش جنگ افزارهای هسته ای و تلاش برای کنترل منابع اقتصادی می پردازد.