صلح روسیه: دکترین مونرو روسیه

نویسنده

چکیده

کمتر کسی با اسن نظر مخالف است که اتحاد شوروی در واقع یک امپراطوری روسی بود.1رهبری اتحاد شوروی از آغاز تأسیس این کشور در دست روسها قرار داشت. فرماندهی نیروهای مسلح نیز اغلب بر عهده روسها بود. در دوران پس از جنگ جهانی دوم، دکترین رسمی مارکسیست لنینیست، در پوشش ناسیونالیسم روسی که بازتاب نگرش رهبری روسی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی(????)بود، قرار داشت. این رهبری، تمام سرزمین اتحاد شوروی را میهن خود می دانست، و بر عدم تجزیه آن تأکید زیادی داشت. تفکر استراتژیک شوروی(که مترادف با تفکر استراتژی روسی بود) اروپای شرقی را به عنوان عرصه استراتژیک نگاهبان اتحاد جماهیر شوروی در برابر هر گونه تهدید احتمالی نظامی غرب تلقی می کرد. در گستره وسیعتر، تفکر استراتژیک شوروی روسی، مناطق غیرروسی اتحاد شوروی را عرصه دیگری می دانست، که برای منطقه حیاتی، یعنی مرکز اتحاد شوروی، امنیت بیشتری را فراهم می کرد. بنابراین اتحاد شوروی سابق را می توان به عنوان منطقه دفاعی روسیه قلمداد کرد. ارتباط منطقه حیاتی روسیه با سرزمینهای غیرروسی با وجود پراکندگی قابل توجه روسها تقویت شد. در اواخر دهه 1980، نزدیک به 30-25 میلیون روسی در جمهوریهای متحد غیرروسی سکونت داشتند.

کلیدواژه‌ها