"نظم و امنیت" لازمة وجود و شرط قوام هر اجتماعی است که در چارچوب نظام حقوقی حاکم، تضمین و تأمین می گردد. حقوق بین?الملل، به عنوان یک پدیدة اجتماعی، در گذر زمان، به دلیل ضرورت حیات بین المللی، ابداع و حاکم بر روابط و مناسبات متقابل واحدهای ملی شد،تا بتواند عهده دار تنظیم روابط پیچیدة دولتها شده و "نظم" تأمین کنندة "ثبات و آرامش" را جایگزین هرج و مرج ناشی از "سیاست قدرت" کند. در این راستا هر واحد سیاسی- ملی تحت عنوان "موضوع حقوق بین الملل" از حاکمیت و استقلال برخوردار است. عناصر و مفاهیمی که موجبات تسلط کامل دولتها را در ابعاد داخلی و استقلال عمل آنها را در ابعاد خارجی فراهم می آورد. با این توضیح که در نظام سنتی حقوق بین الملل، حاکمیت مطلق و قاهرانه دولتها بر اتباع و شهروندانش در روابط داخلی و استقلال عمل آنها در پرتو دو اصل "احترام به حاکمیت" و "عدم مداخله در امور خارجی" از ارکان نظام بین المللی تلقی می گردید.