تروریسم پدیدهای بغرنج است، حجم متراکمی از خشونت مرگبار که آثار ویرانگر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن بسیاری از کشورها را درنوردیده است. تروریسم افزون بر ماهیت پیچیده دارای گونههای متنوعی است و هر بار به اقتضای اهداف تروریستها و شرایط حاکم بر جامعهی هدف، شکلی به خود میگیرد؛ از کشتار دستهجمعی گرفته تا گروگانگیری، هواپیماربایی، انفجار بمب و غیره. اینکه پدیدهی تروریسم بهعنوان محرک تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جایگزین پدیدههای سیاسی شناختهشدهای مثل انقلاب، جنگ، کودتا و شورش و... شده است، مسألهای قابل تأمل است. در این مقاله پس از ارائهی تعاریفی از ترور و تروریسم و بازخوانی رهیافتهای تبیینگر آن در پرتو رویکردی ترکیبی به بررسی اعمال تروریستی گروه داعش (دولت اسلامی عراق و شام)، پرداخته و تلاش میشود تا از نقش و میزان اهمیت این رهیافتها در تبیین و بازشناسی تروریسم رونمایی شود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که داعش با حرکت در شکافِ فرقهای- عقیدتی حاکم بر عراق، اوضاع نابسامانِ سوریه و مداخلهی جنگافروزانهی برخی از دولتهای منطقه، آمریکا و متحدانش، با پافشاری بر مواضع سلفی- تکفیری خود، در پی برهم زدن معادلات قدرت و احیای خلافت اسلامی است؛ مسألهای که رهیافتهای پژوهش حاضر (طبیعی، فرهنگی، اقتصادی، مذهبی، سیاسی و منطقی- عقلانی)، هر یک به سهمِ خود متکفل تبیین آنند.