2
بیجار- خیابان توحید جنوبی- میدان جانبازان- جنب پوشاک فروشی مولفیکس- منزل مسعود پیرمحمدی
چکیده
تلاشهای منع اشاعه و کنترل تسلیحات را میتوان در زمرهی ابزارهایی دانست که بهمنظور پیادهسازی راهبرد امنیت ملی آمریکا بهکار میروند. از این زاویه، اثربخشی چنین سازوکارهایی را باید در پرتو ارتقای شفافیت، فراهمسازی امکان واپایش اقلام و فناوریهای دومنظوره و محدودسازی هرگونه تلاش برای تولید و اشاعهی سلاحهای کشتارجمعی مورد توجه قرار داد. در این ارتباط، پژوهش حاضر با توجه به این پرسش که «سیاست منع اشاعه از چه اهمیت و جایگاهی در کابینههای بعد از جنگ سرد آمریکا برخوردار بوده است؟»، در صدد به آزمون کشیدن این فرضیه است که «رویکرد منع اشاعه در رفتار خارجی و امنیتی آمریکا در دورهی بعد از جنگ سرد، از تداوم و تکامل خاصی برخوردار بوده که بر اساس آن ایالات متحده در راستای اجرایی نمودن راهبرد امنیت ملی خود، بهدنبال اعمال نفوذ بر روند کلی حاکم بر کنترل صادرات و رژیمهای بینالمللی منع اشاعه میباشد». مقالهی حاضر توصیفی- علی بوده و اطلاعات موردنیاز آن نیز از طریق منابع کتابخانهای و جستجوی اینترنتی در پایگاههای معتبر جمعآوری گردیده و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.