خلیج فارس با توجه به برخی ویژگیهای منحصر به فرد خود، از جمله وجود ذخایر عظیم نفت و گاز، وجود قطبهای تجاری و موقعیت ویژهی آبراهی و راهبردی یکی از مناطق راهبردی و ژئوپولیتیک دنیا است. از اوایل دههی 1970 تاکنون علیرغم تنشها، بحرانها و درگیریهای متعدد، تحولات مثبتی نیز در جهت تفاهم و همکاری بین کشورهای منطقهی خلیج فارس به وقوع پیوسته است. دستیابی به یک همگرایی امنیتی در این حوزه، مستلزم استفاده از فرصتهای موجود و بهکارگیری راهکارهای تنشزدایانه در مقابل چالشهای پیش رو است. در صورت تحقق چنین اتحادی در خلیج فارس، حفظ امنیت و ثبات منطقه بر عهدهی کشورهای منطقه و بدون مداخلهی کشورهای دیگر خواهد بود. رئالیسم ساختاری بهعنوان یکی از نظریههای کلان روابط بینالملل، بر عنصر ساختار و تأثیر آن در اتخاذ سیاست خارجی واحدهای سیاسی تأکید دارد. در این نگاه، ساختار و سیستم بینالمللی است که به روابط سیاسی حادث میان کشورهای منطقهی خلیج فارس شکل میدهد. روش تدوین این مقاله به روش جمعآوری کتابخانهای - اسنادی و بهصورت "توصیفی - تحلیلی" است. در این مقاله سعی بر آن است که به امکان ایجاد همگرایی امنیتی چندجانبه در حوزهی ژئوپلیتیک خلیج فارس از منظر رئالیسم ساختاری پرداخته شود.