رخداد و پویاییِ انقلاب اسلامی ایران، نظام معنایی حاکم بر منطقه را در ابعاد مختلف متزلزل و قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای منتفع از نظم موجود را دچار چالش و نگرانی ساخته است. در تعریف قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای که از این حادثه احساس خطر میکنند، میتوان از غرب با محوریت آمریکا و اسرائیل و نیز حکام محافظه کارِ همسو با غرب نام برد. این کشورها در قالب یک جبهه و هریک با هویتی متفاوت اما در هدفی مشترک؛ یعنی مقابله و منزوی ساختن ایران انقلابی بهعنوان تهدید اصلی، در کنار هم – با تعریف از «خود» در قبال «دیگری»- قرار میگیرند. این جبهه در راستای هدف مذکور طرح ژئوپلیتیک شیعه را مطرح میکند که ناشی از پنداشت و یا تصور خود از این پدیده است. دیدگاه این جبهه بر آن است که ایران با حمایت از گرو هها و جریانات شیعی به دنبال مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه و برقراری نظامهای سیاسی شیعه در آن است. سؤالی که در این مقاله مطرح میشود این است که شکلگیریِ مفهوم ژئوپلیتیک شیعه حاصل چه فرآیندی است؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و یافت ههای تحقیق ضمن توضیح رهیافت سازهانگاری در درک این مسأله، تأییدگر این فرضیه است که مفهومِ ژئوپلیتیک شیعه برآیند تقابل بیناذهنی و ادراکی انقلاب اسلامی و مخالفان منطقهای و فرامنطقهای آن در قالب یک جبهه در طی چند دهه گذشته است. این جبهه مخالف، مفهوم مذکور را از طریق باز تعریفی از هویت و منافع، به کنشی زبانی تبدیل و به آن دامن میزند.