مقاله حاضر با هدف، تصویری که از جامعه پاکستان و فعالیت گروههای مذهبی و اسلامگرا در آن وجود دارد و با وجود جریانهای بنیادگرای مختلفی که در بستر جامعه پاکستان رشد کردهاند، به بررسی بسترهای شکلگیری افراطیگری در پاکستان با تأکید بر القاعده نموده است.
بنابرابن، سؤال پژوهش این خواهد بود که افراطیگری اندیشه القاعده در پاکستان در کدام بستر سیاسی- اجتماعی شکل گرفته است؟ فرضیه محقق این است که گروه بنیادگرای القاعده با استفاده از اصل غیریّتسازی و اصل برجستهسازی موفق به مفصلبندی جدید در مناطق تحت حاکمیت خود شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر رهیافت گفتمان لاکلا و موفه بوده و روش گردآوری دادهها نیز بر مبنای روش اسنادی است. نقطه کانونی این گروه سلفی- تکفیری (القاعده) ضدیت و غیریّتسازی در برابر امپریالیسم و همچنین برجستهسازی آن بوده و از این طریق، اقدام به پایگاهسازی و تشکیل گروه شبهدولتی در کشور پاکستان نموده است. بدین ترتیب، یافتههای بهدست آمده نشان داد که هنگام بحث از افراطگرایی، پاکستان از جمله کشورهایی است که نظرها به آن معطوف میشود. ساختارهای مذهبی و سنتی پاکستان، با پوشش قومی- قبیلهای و همچنین ژئوپلیتیک خاص این کشور باعث شکلگیری گروههای افراطی شده است.