سیاست خارجی دولت اسلامی، اولویت صلح یا اولویت جنگ؟

نویسندگان

چکیده

از ویژگی‏های اساسی دین اسلام جامعیت و جهان‏شمولی آن است، به طوری که قرآن کریم بیان داشته دین اسلام اختصاص به یک منطقه‏ی جغرافیایی، نژاد، زبان و زمان خاصی ندارد، به تبع این ویژگی دولت اسلامی که در چارچوب ایدئولوژی اسلامی به سازماندهی اهداف سیاست خارجی خود می‏پردازد نمی‏تواند خود را فارغ از این ویژگی جهان‏شمولی و جامعیت بداند. اما مسأله اینجاست که دولت اسلامی به دلیل این ویژگی جهان‏شمولی همراه با عقبه‏ی تاریخی از فتوحات اسلامی همواره در معرض این اتهام قرار داشته که شمشیر جزء جدایی‏ناپذیر این دین در حوزه‏ی سیاست خارجی بوده است. براساس این نگرش مغرضانه‏، دولت اسلامی در حوزه‏ی سیاست خارجی در نهایت راهی جز جنگ را برای بسط و پیاده کردن کامل اسلام برنمی‏تابد. بنابراین، با وجود چنین نگاه بدبینانه و مغرضانه در عرصه‏ی روابط بین‏الملل نسبت به غایت و آرمان نهایی سیاست خارجی دولت اسلامی، دولت اسلامی در کسب اعتماد و همکاری بین‏المللی با محدودیت مواجه بوده است. چنین نگرشی نه تنها باعث تخریب چهره‏ی واقعی اسلام شده و از توانایی‏های این دین در ایجاد مفاهمه در سطح بین‏المللی کاسته بلکه خوراک نظری مناسبی نیز برای مشروعیت‏بخشی به اقدامات ناموجه گروه‏های رادیکال و خشونت‏طلب اسلام‏گرا فراهم آورده است . اما از آن‏جایی ‏که اسلام دین تعادل است و افراط و تفریط را به هیچ وجه پذیرا نمی‏باشد و آن‏چه در اسلام اصالت دارد حق است. نگارنده در این مقاله با مطالعه‏ی توصیفی - تحلیلی منابع تحدیدکننده‏ی سیاست خارجی (قرآن و سنت)، بیان می‏دارد آنچه که برای دورنمای سیاست خارجی دولت اسلامی می‏توان متصور شد اولویت صلح است و نه جنگ.

کلیدواژه‌ها