نظریه‎ی مقاومت در روابط بین‌الملل؛ رویکرد ایرانی- اسلامی نفی سبیل و برخورد با سلطه

نویسنده

چکیده

پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357 و به دنبال آن تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به‌مثابه مولود و مولّد ارزش‌های الهی انقلاب اسلامی برپایه‎ی نظریه‌ی مترقی ولایت فقیه به‌عنوان ناموس نظام اسلامی، در تاریخ 11 و 12 فروردین 1358 با رأی 2/98% ملت، اعتبار و مشروعیت مکاتب فکری و اندیشه‌ای در غرب و مناسبات حاکم بر سیاست و روابط بین‌الملل را با تأکید بر اصل هستی‌شناختیِ «نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری» (چه از نوع غربی و یا شرقی آن) به چالش کشید. از این منظر، انقلاب اسلامی که به‌دنبال بازنگری جدی و شالوده‌شکنی بنیادین در ساختار و قواعدبازی حاکم بر نظام بین‌الملل می‌باشد، هرگز نمی‌تواند و نباید با نظام سلطه که همواره به‌دنبال استعمار، استعباد، استثمار، استضعاف، استکبار، استحمار، استبداد، استخفاف و تحقیر سایر ملتهاست، همزیستی مسالمت‌آمیز راهبردی دائمی داشته باشد؛ در غیر این صورت، هویت و امنیت هستی‌شناختی آن مورد خدشه و تهدید جدی قرار خواهد گرفت. نظریه‌ی مقاومت به‌عنوان یک نظریه‌ی رهایی‌بخش در قالب پارادایم برخورد با سلطه و مبتنی بر قدرت روایت انقلاب اسلامی از متن اسلام ناب محمدی(ص) و با هدف غربزدگی‌زدایی از نظام بین‌الملل نظریه‌پردازی شده است. این مقاله که بیانگر روایت دیگری از متن سیاست و روابط بین‌المللِ مبتنی بر تزویر و معیارهای دوگانه است، برای اولین بار ابتکار «جایزه‎ی سالانه‌ی صلح مقاومت» در قالب اولین نظریه‌ی کاملاً بومی با رویکرد ایرانی-اسلامی را براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت نظام اسلامی و «دکترین تعامل‌گرایی ضدنظام سلطه» مورد تأیید و تأکید رهبر معظم انقلاب، اعلام می‌کند.

کلیدواژه‌ها