2
کارشناس ارشد دیپلماسی و سازمان های بین المللی دانشکده روابط بین الملل
چکیده
مداخلات نظامی آمریکا در دورهی پس از جنگ سرد تا به امروز، همواره یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در حوزهی سیاست خارجی است. پژوهشگران و محققان این حوزه هر کدام از جنبهها و رویکردهای متفاوتی به بررسی علل و چرایی مداخلات نظامی این کشور پرداختهاند. ولی پژوهش حاضر بنا دارد تا از منظری متفاوت از موارد یاد شده، موضوع مداخلات نظامی آمریکا در دوره (1990-2012) را با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بکارگیری رهیافت ترکیبی واقع گرایی-سازهانگاری بررسی نماید و سپس تفاوتها و تعارضها را در کنار وجوه و مبانی مشترک بررسی کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل اصلی و تأثیرگذار در فرایند تصمیمگیری عرصهی سیاست خارجی آمریکا بهویژه در موضوع مداخلات نظامی این کشور، جهت نیل به یک بینش راهبردی در مورد پیشبینیپذیر نمودن حملات نظامی این کشور در سالهای آتی است. سؤال اصلی این پژوهش این است که چرا و چگونه کشور آمریکا تصمیم به حمله/ مداخله نظامی در عرصهی سیاست خارجی میگیرد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح میشود که علت اصلی حملهی نظامی آمریکا به دیگر کشورها، عمدتاً تهدیدات ناشی از تغییر جایگاه کشورها در سلسله مراتب نظام بینالمللی است که در فرایند تصمیمگیری در عرصهی سیاست خارجی آمریکا دو دسته عوامل رسمی و غیررسمی و یکسری متغیرهای دیگر دخیل هستند.