تنگهها و آبراههای بینالمللی از جمله موقعیتهای استراتژیک هستند که در قدرت ملی و سیاست خارجی کشورها و استراتژیهای نظامی بری و بحری، مورد توجه قرار میگیرند؛ این موقعیتها که به گذرگاههای اجباری معروفند بهدلیل اینکه امکان کنترل تردد شناورها را به صاحبان خود میدهد، دارای ارزش استراتژیکی بوده و در امنیت کشورهای مجاور آبراهه تأثیر میگذارد؛ خلیج فارس بهجهت دارا بودن چهار عامل موقعیت جغرافیایی(راهبردی)، بازار ورود و مصرف کالا و تجهیزات نظامی، وجود ذخایر عظیم نفت و گاز و نقش فرهنگی و ایدئولوژیکی، همواره مورد توجه قدرتهای فرامنطقهای قرار داشته است؛ در این میان، تنگه هرمز بهعنوان تنها راه تنفسی خلیج فارس برای دسترسی به آبهای آزاد بهعنوان دروازه ورود به این حوضه استراتژیک و ژئوپلیتیک میباشد بهعبارتی این حوضه و آبراه استراتژیک هرمز، مکمل همدیگر بوده و لازم و ملزوم یکدیگر بهشمار میروند؛ این مقاله با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات از طریق اسنادی در پی پاسخ به این سؤال بوده که تنگه هرمز و جزایر شمالی آن چه نقشی در تأمین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟
نتیجه نشان میدهد امنیت تنگه هرمز و جمهوری اسلامی ایران بهعنوان بزرگترین قدرت در میان هشت کشور ساحلی خلیج فارس با داشتن بیشترین کرانه بهطور متقابل بههم وابسته است و بههمین دلیل ایران میتواند برای تأمین امنیت این منطقه حساس از امکاناتی همچون جزایر اقماریِ خلیج فارس در دهانه هرمز که موقعیت جغرافیایی سرزمینش در اختیار میگذارد بهعنوان پاشنههای دفاعی بهره گیرد و در کنار قدرت سخت با قدرت نرم دیپلماسی، فرهنگی و رسانهای، خود را بهعنوان بازیگر اصلی تأمین امنیت تنگه به همسایگان ساحلی خلیج فارس و حتی قدرتهای فرامنطقهای بقبولاند تا در نهایت با تأمین امنیت تنگه در راستای تأمین امنیت ملی خود گام بردارد.