متغیرهای مؤثر بر فرآیند تصمیم‎گیری جهت مداخله‎ی نظامی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد

نویسندگان

تهران دانشگاه امام حسین (ع)

چکیده

در فرآیند شکل‎گیری سیاست خارجی کشورها، با توجه به نوع ساختار حکومتی، نظام اقتصادی – اجتماعی و ویژگی‎های فرهنگی آن واحد سیاسی، الگوی خاصی از تصمیم‎گیری غالب می‎گردد. در‎ واقع، مدل تصمیم‎گیری، بخش مهمی از سیاست خارجی یک دولت را تشکیل می‎دهد که در چارچوب سیستمی خاص تدوین و اجرایی می‎شود. از این‎رو، در پژوهش حاضر با مطالعه‎ی سه مورد از مداخلات نظامی آمریکا، تلاش خواهد شد تا با بهره‎گیری از مدل تحلیلی جیمز روزنا، منابع داخلی و خارجی تصمیم‎گیری در مداخلات نظامی آمریکا را احصا کرده و اولویت یا وزن هر یک از آنها را مشخص نماییم. بنابراین، پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از این‎که تحت چه شرایطی احتمال مداخله‎ی نظامی در سیاست خارجی آمریکا افزایش می‎یابد؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه‎ی تحقیق این است که «در شرایطی که ساختار نظام بین‎المللی (متغیر خارجی) مساعد و شخص رئیس جمهور (متغیر فرد) موافق حمله‎ی نظامی باشند، امکان مداخله‎ی نظامی در سیاست خارجی آمریکا بیش‎تر می‎شود.»
از منظر جیمز روزنا، متغیرهای نقشی بیش‌ترین و افراد کم‎ترین سهم را در فرآیند تصمیم‎گیری سیاست خارجی آمریکا دارند، اما طبق یافته‎های این پژوهش، اولویت و جایگاه متغیرهای شکل‎دهنده‏ی سیاست خارجی آمریکا در زمان جنگ با صلح متفاوت است. اهمیت و حساسیت تصمیم‎گیری در شرایط بحرانی موجب می‎شود تا در تصمیم‎گیری نظامی آمریکا، متغیرهای فردی و بین‎المللی بر متغیرهای حکومتی و اجتماعی اولویت داشته باشند.

کلیدواژه‌ها