در این مقاله استدلال میکنیم که فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و کاربست فزاینده آن در تمامی ابعاد زندگی بشری، از چند جهت فهم متعارف از منابع، ماهیت و اشکال قدرت را متحول ساخته است: نخست آنکه براساس الزامات فناوری اطلاعات و ارتباطات، دولتـ ملتها بهعنوان مهمترین بازیگران عصر صنعتی با کنشگران جدیدی مواجه شدهاند که در وضعیتی پیچیده از همزیستی، تعامل یا تقابل با آنها بهسر میبرند. توزیع قدرت در میان کنشگران متعددی مانند سازمانهای بینالمللی، شرکتهای چندملیتی، جنبشهای اجتماعی فراملی، سازمانهای غیردولتی و افراد، چالش بزرگی را فراروی جایگاه و کارکرد سنتی دولت بهعنوان تنها دارنده و اعمال کننده قدرت قرار داده است؛ دوم اینکه فهم کلاسیک از قدرت در چارچوب دو نوع نگاه ابزاری و ساختاری در نتیجه تحولات ناشی از فناوریهای دیجیتالی و امکانات تازه آنها باید بازتعریف شود؛ بهنحوی که چهره دیگر قدرت یعنی قدرت معنایی و مجازی را نیز در بر گیرد. چرا که کاربرد قدرن بهمیزان زیادی وابسته به بافتی است که در آن قرار دارد. در بافت جدید که مبتنی بر فضای مجازی است قدرت اطلاعات اهمیت فزایندهای در ساختارهای قدرت جهانی و در تعاملات میان دولتها پیدا کرده است. سوم و مهمتر اینکه فناوری اطلاعات به بازسازی هویت و حوزههای موضوعی در سیاست جهان انجامیده است؛ بهعبارت دیگر اگر تمایلات کنشگران را نتیجه تعامل آنها با دیگران و دستیابی آنها به تعریفی از خود و دیگری قلمداد کنیم، فناوری اطلاعات به دلیل ماهیت تعاملی و پویای آن، به مهمترین بسترساز این تعامل تبدیل گردیده است.